در مباحث آکادمیک، همه آنانی که از کشور خود خارج و در کشور دیگری زندگی می کنند زیرِ مفهوم عام و کلی “مهاجرین” تعریف می شوند. در این تعریف یکی از زیر مجموعه های مهاجرین، پناه جو و پناهنده می باشد. در نوشته ها و گزارش های مطبوعاتی نیز اغلب، این واژه ها طوری استفاده می شود که تفاوت های آنها از یکدیگر مبهم می ماند. نوشته حاضر تلاش دارد تا تفاوت های مهاجر با پناه جو و پناهنده راتوضیح دهد.
در آلمان گروه های زیر در زیر مجموعه ی مهاجرین قرار می گیرند:
– شاغلین، شامل: شاغلین از اتحادیه اروپا، شاغلین از خارج از اتحادیه اروپا
– مهاجرین سابق: منظور آنهایی است که از روسیه و دیگر کشورهای فدراسیون روسیه و شوروی پیشین به آلمان آمده و اجداد آنها آلمانی بودهاند.
– آوارگان، شامل: پناه جویان (متقاضیان پناهندگی)، پناهندگان (پذیرفته شدگان پناهندگی)، پناهندگان سهمیه ای یا پناهندگان پذیرفته شده به دلایل انسانی (بر اساس سهمیه سازمان ملل یا بر اساس تصمیم و مصوبه دولت آلمان عمدتا در مورد پناهندگان از مناطق جنگی یا بحرانی).
– بواقع آوراگان: در آلمان بزرگترین گروه در این دسته، خارجیان بدون اوراق هویت هستند که تخمین زده میشود بین نیم تا یک میلیون نفر را شامل میشود. یک گروه دیگر از این آوارگان، به پناهجویان دارای “دولدونگ” مشهور هستند. یعنی آن دسته از پناهجویان که درخواست پناهندگی آنها رد و پرونده آنها بسته شده، اما عملا امکان اخراج آنها به کشورشان وجود ندارد و اقامت آنها در آلمان «تحمل» میشود (واژه «دولدونگ» نیز از مشتقات «تحمل» و «تحمل کردن» است). بخشی از این گروه که تقریبا شامل صدهزار نفر میشوند، گاهی تا بیش از ده سال در همین وضعیت باقی میمانند تا شاید با تغییر قوانین و یا تغییر شرایط خودشان، مثل پیدا کردن کار و امکانات مالی، بتوانند از این وضعیت خارج شوند.
– غیره، از جمله شامل این گروه ها می شود: دانشجویان، بازرگانان و تجاری که برای مدت محدود در آلمان اقامت دارند.
الف) مشخصات و ویژگی های “مهاجر”
اگر وجه مشترک همه گروه های نام برده زندگی در خارج از کشورِ اصلی خود می باشد، تفاوت های آنها در کجاست و کدام ویژگی یا مشخصات آنها را از هم متمایز می کند؟
مهاجر کیست؟
انسانی که در جستجوی یک زندگی بهتر است و از طریق کار، تحصیل، ازدواج یا پیوستن به همسر و خانواده و… کشور خود را ترک و در کشور دیگری زندگی میکند، مهاجر نامیده میشود. مهاجر در کشور جدید و میزبان از آغاز داری اقامتی معتبر است که در گذرنامه ملیاش به ثبت میرسد.
مهمترین ویژگی ها و مشخصات مهاجر عبارتند از:
– ترک کشور اصلی اغلب داوطلبانه صورت می گیرد
– ترک کشور اصلی در اساس با برنامه ریزی و آماده سازی های قبلی انجام می گیرد
– از زمان ورود به کشور جدید یا میزبان، مسئله اقامت برای «مهاجر» حل شده است و از این نظر مشکل اساسی ندارد
– از قبل نسبت به کشور جدید نوعی علاقه، کشش و رابطه ی (در اساس) مثبت وجود دارد
– از قبل یک حداقل آشنائی با زبان کشور جدید وجود دارد
– از قبل یک حداقل آشنائی با مردم و جامعه ی کشور جدید وجود دارد
– اغلب، افرادی از خانواده، دوستان و آشنایان، مهاجر تازه وارد را در آغاز زندگی در کشور جدید همراهی می کنند
– از زمان ورد به کشور جدید، حداقل های تامین و تضمین مالی برقرار می باشد
– از زمان ورد به کشور جدید، حداقل های تامین بیمه درمانی یا مراجعات پزشکی تضمین و برقرار می باشد
– در اساس از پیش، یا کوتاه زمانی پس از ورود به کشور جدید مسئله اجازه کار حل شده است
– در اساس مشکل جدی مالی نداشته، اگر چه ممکن است در مقاطعی با سختی و محدودیت زندگی را بگذراند
– در کشور جدید احساس سربار بودن نداشته و از همان آغاز، با احساس اعتماد به نفس در جامعه و ارتباطات اجتماعی حاضر می شود
– به دلیل انگیزه بالا و هدفی که ازقبل برای خود تعیین کرده است آمادگی او برای یادگیری زبان و آشنائی با فرهنگ و مردم کشور جدید بالا می باشد
– انتخاب مسکن و شهر محل زندگی در کشور جدید داوطلبانه بوده و جابجائی به یک شهر دیگر در اساس بلامانع است
– جابجائی و ترک محل زندگی و مسافرت در داخل کشور جدید یا مسافرت به کشورهای دیگر در اساس بلامانع است
– بازگشت به کشور اصلی برای زندگی، یا با هدف مسافرت و دید و بازدید خانواده و دوستان بلامانع است
– اگر مهاجر متاهل باشد، تصمیم گیری های مربوط به مهاجرت از قبل با همسر صحبت یا هماهنگ شده و فرزندان نیز نسبت به شرایط جدید آماده می شوند
– برای کنده شدن از کشور اصلی و خداحافظی با خانواده و دوستان و خاطرات گذشته، فرصت کافی داشته و علیرغم سختی عاطفی برای ترک کشور، این کار در اساس سرِ صبر و با آرامش و آمادگی درونی انجام می شود
– خانواده و دوستان مهاجر امکان مسافرت به کشور جدید و دیدن او را دارند. در این مورد اساسا مشکل قانونی وجود ندارد و اگر هم مشکلی باشد، جنبه مالی دارد
– مهاجر در اساس به دلیل داشتن امکان رفت و آمد به کشور اصلی اش، و نیز به دلیل رفت و آمد خانواده و دوستان و بستگانش، رابطه زنده تر و به روز تری با تحولات کشور اصلی اش و آنچه در آن جامعه می گذرد دارد
بر اساس آنچه در بالا آمد می توان نتیجه گرفت که: مهاجر می داند چرا به کشور جدید آمده است. می داند آیا برای مدتی کوتاه قرار است بماند یا قرار است در آینده به کشور اصلی اش بر گردد و در این مورد قدرت تصمیم گیری اساسا در دست خود اوست. از همان آغاز با انگیزه ای بالا وارد کشور جدید می شود. در زندگی روزمره اش از صبح که بیدار می شود برای خود هدف و برنامه ی از قبل تعیین شده دارد. بر همین اساس تا حدود زیادی برای سختی ها و مشکلات پیش رو آماده بوده و می تواند چشم انداز پایان این وضعیت را حدس زده و تا حدودی نیز می تواند بر روی شرایطی که او را احاطه کرده است تاثیر بگذارد. با وجود سختی ها، احساس می کند زندگی اش معنی داشته و کاری مفید انجام می دهد. احساس تنهائی هم اگر داشته باشد، اما در اطراف خود افرادی دارد که از قبل آنها را کم و بیش می شناسد و تا حدودی به آنها اعتماد دارد و می تواند از آنها کمک بگیرد یا در مورد ناراحتی های فکری یا فشارهای روحی خود با آنها صحبت کند. مهاجر پُل های پشت سر خود را خراب شده نمی بیند و با نگاهی به آینده، به جلو و آینده های دور نگاه کرده و حتی در ذهن خود بلند پروازی هائی برای خود و خانواده اش را پرورش می دهد. با حسرت کمتری به گذشته نگاه کرده و بیشتر با رویکردی مثبت، با امید به آینده چشم دوخته است.
مهاجر در اساس با بازگشت و ادامه ی زندگی در کشور اصلی خود مشکلی ندارد. اما چند مسئله برای او یا خانواده اش در کشور مقصد جذابیت بیشتر داشته و او را به ادامه زندگی در کشور مقصد تشویق و ترغیب می کند: درآمد بالاتر، چشم انداز موفقیت های شغلی و حرفه ای بالاتر، زندگی راحت تر. علاوه بر اینها برای ایرانیان یا افرادی از کشورهای تحت استبداد و سرکوب یا کشورهای بحران زده باید موارد زیر را نیز اضافه کرد: آزادی های حرفه ای، امنیت شغلی و فردی و خانوادگی، آزادی های فردی- سیاسی و اجتماعی، تامین اجتماعی و درمانی بالاتر و آینده بهتر برای فرزندان، همه این ها در کشور جدید تضمین بالا تری دارد.
ب) مشخصات و ویژگی های “پناه جو و پناهنده”
پناه جو و پناهنده کیست؟
پناه جو، فردی است که به دلیل باورهای سیاسی یا مذهبی یا به دلیل تعلق به یک گروه خاص اجتماعی و یا تعلق ملّی و “نژادی” از سوی حکومت یا نهادهای وابسته یا غیر وابسته به حکومت، در کشور خود تحت تعقیب قرار داشته یا جانش در خطر بوده و امکان حفاظت از خود در داخل کشورش را نداشته، در نتیجه ناگزیر کشور خود را ترک و در کشور دیگری که کنوانسیون ژنو 1951 در دفاع از حقوق پناه جویان را امضاء کرده، درخواست پناهندگی داده و متقاضی پناهندگی است.[1] از زمانی که درخواست پناهندگی این فرد پذیرفته شود، دیگر او پناه جو محسوب نشده، بلکه پناهنده می باشد.
مهمترین ویژگی ها و مشخصات پناه جو عبارتند از:
آنچه در پی می آید مشخصات و ویژگی هائی است که در اساس بیشتر شامل پناه جو می باشد. در مورد پناهنده اما، هر چقدر که مدت زمان طولانی تری از پذیریش پناهندگی او گذشته باشد و هر چقدر در کشور جدید جا افتادگی بیشتری پیدا کرده باشد، این مشخصات کم تر یا کم رنگ تر می شود.
– پناه جو کشور خود را دادوطلبانه ترک نمی کند
– علت اصلی ترک کشور از طرف پناه جو این است که در اساس جانش در خطر بوده است یا در معرض دستگیری قرار داشته است
– در کشور خودش امکان زندگی در محل دیگری در امنیت و بطور عادی را ندارد
– معمولا تصمیم برای ترک کشور یکباره و ناگهانی انجام می شود و زمان کوتاهی بین اخذ تصمیم تا خروج از کشور وجود دارد
– ترک کشور معمولا بدون طرح و نقشه و آماده سازی های قبلی انجام می گیرد
– معمولا ترک کشور اصلی تا ورود به کشور مقصد پر هزینه می باشد. معمولا پناه جو تا رسیدن به مقصد بخش بزرگی از دارائی های خودش را از دست می دهد
– معمولا پناه جو به هنگام مخفی شدن یا ترک کشور، امکان خداحافظی از نزدیک ترین افراد خانواده یا دوستانش را پیدا نکرده و با غمی بزرگ و دنیائی پر از خاطره از آنها جدا می شود. بخشی از زندگی پناه جو پس از خروج از کشور با حسرت “گذشته” می گذرد.
– اغلب پیش می آید که افراد نزدیک یا دوستان پناه جو، به دلایل مختلف در معرض خطر و دستگیری قرار داشته یا به دلیل کمک به او برای مخفی شدن و ترک کشور بعدا دچار خطر می شوند، همه این ها باعث می شود که در چنین مواردی پناه جو برای مدت های طولانی با نوعی “احساس گناه” در درون خود درگیر بوده یا با نگرانی به سرنوشت آن افراد چشم می دوزد.
– پناه جوئی که با خانواده کشورش را ترک می کند، یا بعدا همسر و فرزندانش به او ملحق می شوند، معمولا با این مشکل مواجه است که باید دلیل این تغییرات ناگهانی را به آنها توضیح دهد. عدم آمادگی و عدم توافق همه خانواده برای ترک کشور می تواند از همان آغازِ ورود به کشور جدید منشاء بروز اختلافات خانوادگی گردد.
– معمولا ترک کشور با خطر همراه است و با یک دوره مخفی شدن، عبور غیر مجاز از مرز یا مرز کشورهای مختلف همراه می باشد. همه این ها خطر دستگیری و خطر جانی را به همراه آورده، اضطراب و ترس و وحشت زیادی را موجب می شود. در برخی موارد آثار آن برای چندین سال یا حتی برای تمام عمر بر روحیه و رفتار پناه جو باقی می ماند.
– معمولا فاصله بین ترک خاک کشور اصلی تا رسیدن به کشور مقصد با ضربه های روحی که فرد بطور مستقیم یا غیر مستقیم در معرض آن قرار می گیرد همراه می باشد. (مریضی سخت، آزار جنسی یا تجاوز، خشونت، مورد سوء استفاده مالی قرارگرفتن و در یک نقطه نامعلوم رها شدن، جدا شدن اجباری و ناخواسته افراد خانواده از همدیگر برای مدت کوتاه یا نامعلوم، دیدن مرگ عزیزان خود یا افراد دیگر و…). آثار روحی این ضربات می تواند تا چندین سال یا حتی برای تمام عمر بر روی فرد باقی بماند.
– شروع زندگی در کشور جدید معمولا بدون پشتوانه مالی می باشد
– اغلب، کشور جدیدی که پناه جو زندگی را در آن شروع می کند، کشوری است که پناه جو شناختی از قبل از آنجا ندارد و از همان آغاز احساس و رابطه ای با آن کشور ندارد
– اغلب، پناه جوهیچ گونه آشنائی با زبان و فرهنگ کشور جدیدی که در آنجا درخواست پناهندگی داده است ندارد یا میزان آشنائی او برای شروع یک زندگی جدید ناچیز و ناکافی است
– اغلب، پناه جو ناچار است زندگی را در کشوری شروع کند که در آن افراد فامیل، دوست یا آشنایانی که با آنها رابطه نزدیک و صمیمانه بر پایه شناخت قبلی داشته باشد، ندارد. یا ممکن است آن رابطه ها نزدیک و صمیمانه نباشد
– پناه جو از همان آغاز در کشور جدید وضعیت اقامتی نامطمعن دارد. نمی داند دوره رسیدگی به پرونده او چقدر طول می کشد. دائما احساس بلاتکلیفی دارد. در این مدت به لحاظ قانونی امکان مسافرت به خارج از کشور محل سکونتش را ندارد.
– پناه جو دائما در ترس جواب منفی به درخواست پناهندگی اش زندگی کرده و پیوسته در فکر خویش با خطر اخراج درگیر می باشد
– پناه جو اجازه کار ندارد و این وضعیت می تواند ماه ها یا سال ها طول بکشد. میزان تاثیرگذاری پناه جو در تغییر این وضعیت بسیار محدود است
– بخشی از پناه جویان به دلیل استفاده از کمک های دولتی احساس تحقیر کرده یا در برخوردهای اجتماعی یا اداری بسیار حساس شده و برخی سوالات و رفتارها را بر ضد خود تفسیر می کنند و آن را ناشی از خارجی ستیزی می دانند
– پناه جو به لحاظ مالی وابسته به کمک های دولتی می باشد و استقلال اقتصادی ندارد و در تهیه مایحتاج روزمره اش امکان انتخاب زیادی ندارد و بویژه سال های اول در فشار مالی و اقتصادی به سر می برد
– اغلب، پناه جو معمولا به دلیل فشار مالی و اقتصادی نمی تواند به مسافرت یا دید و بازدید رفته و از یک سری تفریحات (سینما، تئاتر و… ) محروم شده و به تدریج ایزوله و منزوی می شود
– پناه جو اختیاری در انتخاب محل سکونت یا شهر و محل زندگی اش ندارد یا میزان تاثیر گذاری او در این زمینه بسیار محدود است
– پناه جو اگرچه از امکانات محدود درمانی برخوردار است، اما در بسیاری موارد برای سال ها نمی تواند از خدمات کامل درمانی برخوردار گردد. آثار سوء این دوره برای مدت های طولانی بر او باقی می ماند
– پناه جو در اساس امکان دسترسی رایگان به کلاس زبان (در اینجا، آلمان) ندارد
– پناه جو برای حل و فصل امور روزمره اش در زمینه اقامت، درمان، مسکن، مسافرت، درس و … دائما از سوی ادارات دولتی کنترل شده، از آنها نامه دریافت می کند و باید به آنها پاسخ بدهد
– پناه جوی بالغ در اساس امکان ادامه تحصیل در مدارس متوسطه یا دانشگاه را ندارد
– پناه جو در کنار همه این فشارها دائما به خانواده و دوستانش در کشورش فکر می کند، اما امکان مسافرت به کشور خود را ندارد. نمی تواند برای افراد فامیل یا دوستان خود دعوتنامه بفرستد. او با فشارهای عاطفی و احساسی این موضوع باید به تنهائی کنار بیاید
– بخشی از پناه جویان به دلایل مختلف اطلاعات درستی از خود یا گذشته شان به ادارات دولتی نمی دهند. بخشی از آنها در ترس از لو رفتن این اسرارِ شخصی، بسیار محتطاط شده و برای مدت ها ناخواسته از جمع فاصله گرفته و ارتباطات اجتماعی آنها محدود می شود
– محدودیت های فوق مانع از آن می شود تا پناه جو بتواند راحت با جامعه و مردم کشور جدید پیوند بخورد و از همان آغاز فاصله ای بین خود و جامعه در کشور جدید می بیند. همه این ها شکل گیری “احساس تعلق” به کشور و جامعه جدید را سخت و سختر می کند
با آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که: پناه جو یک چشم به گذشته دارد و یک چشم به آینده. برخی از پناه جویان- بویژه اعضاء خانواده که ناخواسته به کشور جدید آمده اند- نمی دانند گه اصلا چرا و چطور شد که به کشور جدید آمده اند. بخشی از این دسته از پناه جویان انگیزه ای برای ماندن نداشته و بیشتر خود را یک میهمان می دانند و برنامه جدی برای آینده خود ندارند. پناه جو از یک طرف تا آنجا که به گذشته بر می گردد، پل های پشت سرخود را خراب شده می بیند و راهی برای بازگشت ندارد و باید دنیائی از خاطره و احساس را بر قلب و بر دوش خود حمل کند. از طرف دیگر و بویژه در چند سال اول، چشم انداز روشنی هم نسبت به آینده برای خود نمی بیند و نمی داند چگونه می شود که به جلو پیش رفت. شروع زندگی جدید در کشور جدید برای پناه جو در اساس با ابهام، ترس، نگرانی و غم همراه می باشد. به اینها باید سلب آزادیهای فردی و استقلال عمل و کنترل مداوم در تمام دوران پناهجویی از سوی ادارات مسئول را نیز افزود.
همه اینها باعث می شود تا استارتِ شروع یک زندگی جدید برای پناه جو سخت و سنگین بشود. هرچقدر انگیزه اولیه برای خروج از کشور بالاتر باشد و در کشور جدید افرادی از خانواده یا دوستان و آشنایان وجود داشته باشند که بتوانند در این مرحله پناه جو را همراهی کنند، تحمل سختی ها و محدودیت ها و عبور از این دوره آسانتر می شود. در غیر این صورت طولانی شدن این وضعیت و نداشتن چشم انداز روشن نسبت به آینده می تواند مشکلات روحی- اجتماعی یا روحی- روانی را موجب گردد. این وضعیت البته برای افراد متاهل و آنان که بچه دارند ضریب چند برابر می خورد.
چالش یا مشکلات مشترک و متفاوت مهاجر و پناه جو و پناهنده
جنس مشکلاتی که مهاجر و پناهجو و پناهنده در کشور جدید با آن روبرو هستند همیشه یکسان نبوده و حل آنها نیز یکسان نیست. با این وجود در برخی موارد مشکلات پیش روی همه اینان مشابه هم است.
الف) چالش های مشابه
یادگیری زبان، برقراری ارتباط با جامعه و مردم، شناخت و آشنائی فرهنگ و کشور جدید، عدم آشنائی با سیستم و نظم اجتماعی و اداری، عدم آشنائی با سیستم تحصیلی، قوانین کار و …
موارد فوق مشکلاتی هستند که از همان آغازِ ورودِ هر تازه واردی به یک کشور جدید (در اینجا آلمان)، در مقابل فرد قرار دارند. اگر چه داشتن اقامت محکم از آغازِ ورود به کشور جدید موقعیت و ابزار دیگری را برای حل مشکلات فوق در اختیار مهاجر قرار می دهد، اما میزان موفقیت در برخورد برای حل چالش های پیش رو- صرف نظر از نوع اقامت- در اساس به میزان تلاش فردِ تازه وارد بستگی دارد.
ب) مشکلات متفاوت
اصلی ترین فاکتور که مهاجر را از پناه جو و پناهنده متمایز می کند داشتن اقامت محکم از همان آغاز ورورد به کشور جدید می باشد. شرط و پایه ی قانونی لازم برای پیشرفت در کشور جدید در بسیاری از عرصه ها داشتن اقامت معتبر و محکم می باشد. در مورد پناه جو – در بسیاری موارد-، تا زمانی که مشکل اقامتی او حل نشود، حل بسیاری از مشکلات یا محدودیت های دیگر یا امکان پذیر نیست یا بسیار سخت و پُر هزینه خواهد بود. مثلا: ادامه تحصیل برای بزرگسالان، آموزش زبان آلمانی، اجازه کار، پیدا کردن کار مناسب، ازدواج، خدمات درمانی و .. همه با موقعیت اقامتی ارتباط مستقیم دارد.
آنچه برای مهاجر “چالش” است و حل آن به انگیزه، تلاش و برنامه ریزی شخصی او وابسته، برای پناه جو در اکثر موارد “مشکل و محدودیت و مانع” به حساب میاید. پناه جو وابسته به سیستم دولتی و تحت کنترل بوده و آزادی خود را محدود می بیند و به همین خاطر قدرت تاثیرگذاری اش بر حل مشکلات نیز محدود است. همه اینها توانمندی های پناه جو را به بند کشیده و بسیاری مشکلات روحی و فکری و عصبی را دامن زده و به سلامتی او در کوتاه مدت و دراز مدت آسیب می رساند.
سخن پایانی
در حالی که دغدغه ی مهم مهاجر در سال های اول ورود به کشور جدید، یادگیری زبان و پیدا کردن کار و جا افتادن در کشور جدید است، پناه جو اما، خود را بلاتکلیف دیده و چشم اندازی نامشخص در جلوی خود می بیند.
در حالی که پس از چند سال، مهاجر به افق دوردستی خیره شده است و به رفاه بیشتر فکر می کند، بسیاری از پناه جویان شاهد به هدر رفتن بسیاری فرصت ها و موقعیت ها برای رشد خود بوده و اگر بعد از چند سال مسئله اقامتشان هم حل شده باشد، تازه خود را در نقطه صفر و آغاز راه می بینند.
با همه آنچه گفته شد مهاجرت یا پناهندگی برای همه بیش از هر چیز یک شانس و یک فرصت است. فرصتی برای شناخت و کشف تواناییهای خود و جامعه تازه و از این راه کشف جهان. جهانی که به تدریج به وطن تبدیل شده و “جهان وطنی” را ملموس تر می کند. مهاجرت یا پناهندگی فرصتی است برای آشنائی با تجارب مردم و کشورهای دیگر در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تربیتی و آموزشی و… و شناخت بهتر ضعف ها و قوت های کشوری که مهاجر یا پناه جو از آنجا میاید. سرانجام آنکه مهاجرت یا پناهندگی شانسی است برای یک شروع جدید، هرچند دیر شده باشد. فرصتی برای شروع فصلی تازه با کیفیتی متفاوت برای یک زندگی بهتر و انسانی تر.
حنیف حیدرنژاد
مددکار اجتماعی و مشاور امور پناهندگی و مهاجرین، مشاور روحی- اجتماعی