در سراسر جهان بر شمار جمعیت مهاجر افزوده میشود. حدود یک دهه است که با تعیین روز ۱۸ دسامبر به عنوان “روز مهاجران” تلاش برای ایجاد شرایط رشد مهاجران در کشورهای میزبان افزایش یافته است. در آلمان نیز این تلاش آغاز شده است.
سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۰ میلادی ۱۸ دسامبر را “روز جهانی مهاجران” نامید. علت این نامگذاری افزایش شمار مهاجران در سراسر جهان و رفتار غیرانسانی جوامع میزبان با آنان بود.
طبق آخرین آمار سازمان ملل متحد، در اواسط سال ۲۰۱۰ حدود ۲۱۴ میلیون نفر در سراسر جهان در کشورهایی زندگی میکردند که زادگاه آنان نبود. این آمار نسبت به سال ۱۹۹۰ افزایش چشمگیری را نشان میداد. شمار مهاجران دنیا در آن سال حدود ۱۵۵ میلیون نفر بود.
هم اکنون در آلمان نزدیک به ۸ میلیون خارجیتبار زندگی میکنند. این تعداد حدود ۸ و نیم درصد کل جمعیت آلمان را دربرمیگیرد. بیشترین مهاجران مقیم آلمان را ترکتباران با حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر تشکیل میدهند.
ایرانیها در آلمان
در حالی که بسیاری از مهاجران کشورهایی چون ترکیه، ایتالیا و اروپای شرقی به قصد اشتغال به آلمان آمده و سپس خانوادههای خود را نیز به این کشور آوردهاند، بیشتر ایرانیان مقیم آلمان پیشینه پناهندگی دارند.
حمید نوذری، مسئول کانون پناهندگان سیاسی ایرانی در برلین و عضو شورای مشاورت دولت برلین در امور مهاجرت و مهاجران، در مورد آمار جمعیت ایرانیان مقیم آلمان میگوید: «راجع به ایرانیها داستان کمی غامض است، بدین خاطر که به طور رسمی تا آخر سال ۲۰۱۰ حدود ۸۰ هزار ایرانی در آلمان زندگی میکردهاند. این آمار تنها شامل کسانی میشود که پاسپورت ایرانی دارند و احیانا متقاضی پناهندگی هستند. ولی از سال ۲۰۰۰ که تسهیلاتی برای همه مهاجران و از جمله ایرانیان بوجود آمد، حدود ۶۰ هزار ایرانی دارای تابعیت آلمانی شدند. میشود گفت که چیزی حدود ۱۴۰ هزار نفر جمعیت ایرانیان مقیم آلمان را تشکیل میدهد.»
به گزارش اداره آمار آلمان، از سال ۱۹۸۴ که ثبت آمار پناهندگی در آلمان قانونی شد، تا آخر سال ۲۰۱۰، حدود ۱۱۹ هزار ایرانی در آلمان تقاضای پناهندگی کردند. یعنی جمعیت عظیمی از ۱۴۰ هزار نفر ایرانی مقیم آلمان پیشینه پناهندگی دارند.
وضعیت تعلیم و تربیت خارجیتباران
باوجود اینکه ۸ درصد جامعه آلمان را مهاجران تشکیل میدهند، تعداد جوانان “خارجیتباری” که تحصیل خود را تمام نمیکنند حدود ۱۳ و نیم درصد است، این در حالی است که حدود ۷ درصد جوانان آلمانی توانایی پایان دوره تحصیلی مدرسه را ندارند.
حمید نوذری میگوید: «این آمارها نباید ما را گمراه کند که این بچهها کم استعدادند یا میل کمتری به درس دارند.» به گفته این عضوشورای مشاورت دولت برلین در امور مهاجرت و مهاجران، خانوادههای ایرانی بندرت با مشکل ترک تحصیل فرزندشان مواجه میشوند، چون بیشتر آنان برخاسته از اقشار مدرن شهری و دارای تحصیلات نسبتا بالایی هستند و در نتیجه به آموزش فرزندان خود بیشتر توجه میکنند یا از توانایی برای نظارت بر آموزش کودکان خود برخوردارند. در برابر، خانوادههایی هستند که از روستاها، مناطق جنگی یا اقشار کممعلومات کشورهای مختلف میآیند و شرایط لازم رسیدگی به امور آموزشی فرزندان خود را ندارند.
وضعیت شغلی
تحقیقی که در سال ۲۰۰۹ توسط “سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی آلمان” انجام گرفته، نشان میدهد که ۹۰ درصد آلمانیهایی که ۲۰ تا ۲۹ ساله و دارای تحصیلات دانشگاهی هستند بلافاصله پس از پایان تحصیل کار پیدا میکنند. این آمار در بین همتایان خارجیتبار آنان کمی کمتر از ۸۰ درصد است. این تحقیق نشان میدهد که در جامعه آلمان مهاجر بودن هنوز به معنای نقطه ضعفی برای جذب شدن در جامعه است.
با این همه طبق مشاهدات حمید نوذری، بخاطر همان پیشینه مدرن شهری و پناهندگی خانوادههای ایرانی، درصد جوانان ایرانی در دانشگاهها و مدارس و به هنگام دیپلم گرفتن بسیار بالاست و به همین خاطر حضور ایرانیان با وجود جمعیت نسبتا کم نسبت به مهاجران کشورهای دیگر در بسیاری از مجامع عمومی، علمی، رادیو و تلویزیون، پزشکی و در محافل روشنفکری و روزنامهنگاری محسوس است.
بزهکاری
بخصوص در مطبوعات دست راستی آلمان این تبلیغ رواج دارد که بزهکاری در میان مهاجران گسترده است. حمید نوذری در پاسخ به این پرسش که آیا این تبلیغات ریشه و اساس واقعی دارد یا نه میگوید، آمار تا حدودی این موضوع را تصدیق میکند. یعنی «مهاجران حدود ۸ تا ۹ درصد جمعیت آلمان را تشکیل میدهند. طبق آمار بزهکاریهایی که توسط خارجیتبارها انجام میشود در هر حوزه به حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد میرسد».
اما این آمار برای مثال خارجیتبارانی را نیز مجرم میشناسد که به طور غیرقانونی در آلمان زندگی میکنند. به گفته نوذری، «جامعهشناسانی که رو به جامعه باز و آتی دارند تاکید میکنند که جرم و جنایت در ارتباط است با سطح زندگی و تعلیم و تربیت خوب و برای کاهش آمار بزهکاری باید به بهبود وضعیت زندگی اعضای جامعه پرداخت».
گشایش تدریجی جامعه آلمان برای مهاجران
حدود یک دهه است که بحث در باره مهاجرپذیری در آلمان شکوفا شده است. در این مدت در رسانهها توجه بیشتری به مشکلهای مهاجران در این کشور صورت گرفته است و به تدریج دیده میشود که پروژهها و تدبیرهای اساسی حتی به شکل قانون برای رفع این مشکلها عرضه میشود. هماکنون برای مثال در اداره پلیس، اداره امور خارجیان، روزنامهها ، رادیو و تلویزیون، بانکها و به طور کلی محلهایی که با انسانهای زیادی باید در ارتباط بود، حضور انسانهای خارجیتبار بسیار محدود است. از این رو در کانون توجه پروژهها و تدبیرهای سیاسی در آلمان این پرسش قرار داشته است که چگونه میتوان ورود مهاجران را به عرصه خدمات عمومی و اجتماعی افزایش داد.
حمید نوذری جامعه آلمان را برای مهاجران جامعهای نسبتا بسته میداند و در مورد علت آن چنین نظر میدهد: «به نظر من آلمان بخاطر یک نوع ناسیونالیسم نهفته که در اقشار میانی و متمول جامعه هم هست، اصولا با غیرخودی خیلی کم آمیزش میکرده است.
این مسئله در ۲۰ سال گذشته به شدت در حال تغییر است. هر تصمیمی که در یک دوره گرفته میشود، معمولا یک تا ۳ نسل طول میکشد تا نتیجه دهد. متخصصان معتقدند تصمیماتی که در ۱۵ سال اخیر در آلمان گرفته شده در اواسط قرن جاری به مرور نتیجهبخش خواهد بود. برای مثال هنوز در آلمان به راحتی به بچههایی که اینجا به دنیا آمدهاند، بخاطر اینکه پدر و مادرشان اهل آلمان نبودهاند، آلمانی نمیگویند و هنوز با توجه به پیشینه پدر و مادرشان به آنها نگاه میکنند. مثالهای زیاد روزمرهای هست که نشان دهنده پیشداوریهای حتی معلمان است به این بچهها که احتیاج به کار فرهنگی و سیاستگذاریهای طولانی دارد.»
قانون مشارکت و همپیوندی در برلین
برلین به عنوان اولین استان آلمان به زندگی چندگونه در آلمان توجه چارهاندیشانه مبذول داشته و این که این چندگونگی باید جزیی از روال زندگی روزانه شود. پایتخت آلمان “قانون مشارکت و همپیوندی” را تدوین و تصویب کرده است که هدف آن شرکت دادن مهاجران در کلیه امور جامعه آلمان و نیز جذب آنان در این جامعه است. این قانون از آغاز سال ۲۰۱۱ به اجرا درآمده و برای اجرای آن ناظرانی نیز تعیین شدهاند.
حمید نوذری که هم اکنون به عنوان عضو شورای مشاورت دولت برلین در امور مهاجرت و مهاجران، وظیفه نظارت بر اجرای این قانون را در برلین دارد، برای دویچه وله چند مثال در مورد جنبههای گوناگونی زد که این قانون به آن توجه دارد:
برای مثال در مدارس مردمی آلمان (Volkshochschulen) در بخش موسیقی، آموزش گیتار یا پیانو به عنوان سازهایی که شهروندان آلمان بتوانند یاد بگیرندعرضه میشده است. هماکنون طبق قانون مشارکت و همپیوندی قرار است سازهای کشورهای دیگر، مثل تار و تنبک هم عرضه شود.
همچنین در این قانون پیشنهاد شده که در اداره امور خارجیان و ادارات دیگر، سهمیه ۱۵ تا ۱۸ درصدی از کارمندان و کسانی که با مردم در ارتباط هستند به مهاجران اختصاص داده شود.
افزون بر این، در برلین از آغاز سال ۲۰۱۱ برای بچههایی که پدر و مادرشان آلمانی خوب نمیدانند کلاسهای ویژهای گذاشته شده تا زبان آلمانشان تقویت شود و بتوانند پابپای همکلاسیهای آلمانیتبارشان پیشرفت کنند.
دیگر آنکه طبق این قانون ادارات و موسساتی که برای اجاره یا فروش، خانه در اختیار شهروندان میگذراند اما بخاطر خارجیتبار بودن شهروندی از اجاره یا فروش خانه به وی سر باز میزنند، مورد تعقیب قانونی قرار میگیرند.
منبع: دویچه وله