کانون پناهندگان سیاسی ایرانیان در برلین سی ساله شد. در مراسمی به همین مناسبت، مسئولان کانون و شهر برلین، از آزمونهای تلخ و شیرین این نهاد سخن گفتند، شیرینی تداوم فعالیت و تلخی ادامه نقض حقوق بشر در ایران.
سالن اجتماعات ساختمان “کارگاه فرهنگها” که در قلب یکی از محلات چندفرهنگی برلین واقع است چهارشنبه شب (۱۲ اکتبر/ ۲۱ مهر) شاهد اجتماع جمعی از ایرانیان و ملیتهای دیگر بود که در بزرگداشت سی سالگی یک نهاد ایرانی گرد آمده بودند.
کانون پناهندگان سیاسی ایرانیان در برلین که کار خود را با هدف پاسخگویی به نیازهای فوری موج گسترده پناهندگان سیاسی ایرانی در ۱۹۸۶ آغاز کرد حالا سی ساله شده است.
اینکه یک نهاد توانسته سه دهه عمر کند و گستره، کیفیت و اثربخشی فعالیتهای خود را به گواهی ناظران ارتقا دهد اتفاق مبارکی است اما شرکتکنندگان در این “جشن تولد” سی سالگی، آن طور که آلمانیهای جمع بیان کردند “با یک چشم خندیدند و با یک چشم گریستند”.
این عبارت آلمانی که به معنای داشتن احساس همزمان شادی و اندوه است، از آن جهت بر بسیاری از سخنرانان مراسم و موسسان و مسئولان کانون و دیگر افراد حاضر غالب بود که به گفته آنها، از یک سو سی سال فعالیت مستمر شادیآور است و از سوی دیگر تداوم نقض حقوق بشر در ایران که ضرورت وجود چنین نهادی را رقم زده است، غمانگیز.
ولفگانگ ویلاند، نماینده سابق پارلمان آلمان و یکی از وکلای مدافع خانواده قربانیان ترور میکونوس، که در جمع حاضر بود به خبرنگار دویچه وله فارسی گفت: «کانون پناهندگان سیاسی ایران در همه سالهای گذشته صدایی بلند و قوی در بازتاب مسایل پناهندگان ایرانی در برلین بوده است و از این رو این مراسم خوشحالکننده است. اما غمانگیز هم است، چرا که سی سالگی کانون پناهندگان از سالها انتظار جامعه ایرانیان در تبعید برای بهبود شرایط داخل ایران و بازگشت به کشور حکایت دارد.»
در تمام سالهای گذشته روند خروج از ایران ادامه داشته است. حمید نوذری، مدیر کانون و یکی از سخنرانان مراسم، نیز با اشاره بر تداوم دلایل خروج یا فرار ایرانیان از کشور گفت: «از این جهت که ما همچنان داریم برای کسانی که بخاطر مسایل سیاسی، اجتماعی، دینی یا جنسیتی از ایران فرار میکنند فعالیت میکنیم، سی سالگی کانون خبر خوشایندی نیست.»
او بر نبود آزادیهای سیاسی، نبود برابری جنسیتی، نبود آزادی اجرای مراسم دینی برای همه ادیان، فشار روی فعالان زن، مطبوعاتیها، فعالان قومی-ملیتی به عنوان دلایل اصلی خروج ایرانیان تاکید کرد.
نوذری گفت: «در چند سال گذشته تعداد کسانی که تغییر دین دادهاند نیز نسبت به سالهای پیش از آن بسیار بیشتر شده است. افغانستانیها نیز به جمع خروجیها از ایران اضافه شدهاند، آنها در ایران امکان زندگی ثابت، تحصیل و امکانات شهروندی مثل سایر شهروندان را ندارند. پدر و مادرها از قرار معلوم به طریقی تحمل میکردند ولی این شرایط را برای بچههایشان تحمل نمیکنند.» او تاکید کرد بر خلاف ادعایی که برای نپذیرفتن پناهجوهای افغان میشود، افغانستان کشوری امن نیست و وضعیت در ایران نیز برای آنها مساعد نیست.
فعالیتهای متنوع کانون
حجم کار کانون که در سالهای پس از وقوع انقلاب ایران آغاز به کار کرده است، حالا نه تنها نسبت به سالهای قبل کم نشده که موج جدید پناهجوها که در یک سال اخیر به اروپا رسیدهاند فشار کاری بیشتری را با خود به همراه آورده است. به طوری که به رغم حمایت نهادهای شهر برلین از کانون، این مرکز در همراهی پناهجوها برای ترجمه و انجام کارهای اداری آنها نظیر پر کردن فرم و ترجمه مدارک و … با مشکلات فراوانی روبروست.
با اینهمه مسئول نهادی که سی سال است توانسته به فعالیت خود برای ارتقای وضع زندگی پناهجویان در آلمان ادامه دهد، روی تند انتقاد را به سیاستمداران اروپا نیز نشان میدهد. نوذری اعتقاد دارد: «سیاست خوب، سیاست پذیرش پناهجوها بود، سیاست بد، سیاست عدمپذیرش و اجبار آنها به ماندن در خارج از مرزهای اروپاست.»
اما امید او به روزی است که “کانون پناهندگان مسایل ایرانیان مقیم را نه به عنوان پناهجو و پناهنده بلکه در سطح دیگری حل کند.”
آندریاس گرمزهاوزن، مسئول امور همپیوندی و مهاجرت برلین و کاتارینا مولبیر، از شورای پناهندگان برلین، از دیگر سخنرانهای مراسم بودند که در سخنرانیشان با اشاره به وضعیت عمومی و چالشهای موجود، از کمک قابل اتکای کانون و “ایرانیهای قدیمی” برلین برای مدیریت مسایل روزافزون پناهجوها قدردانی کردند.
بیشتر بخوانید: چراغی از سالهای سیاه شصت برای پناهجویان ایرانی
سی سال فعالیت، پایانی بر تجربهی گسست
ببینیم کانون بر افرادی که خود درگیر کار با کانون بودهاند چه تأثیری داشته است؟ میهن روستا، از اولین همکاران کانون، به دویچه وله فارسی گفت: «وقتی با کانون شروع به فعالیت کردیم، بسیاری تجربهای در کار در چنین زمینهای نداشتیم. به خصوص ما که تازه از ایران آمدهبودیم و قبل از آن در اروپا دانشجو یا فعال نبودیم، درک دیگری از دموکراسی و کار در چنین نهادی داشتیم. بنابراین فکر میکنم کانون عرصهای بود که غیر از اینکه ما کمک میکردیم یک وظیفهای را انجام دهیم، در عین حال یاد هم میگرفتیم.»
او همچنین به فعالیتهای حقوق بشری کانون در کنار خدماتی که به پناهجوها و پناهندهها میدهد اشاره کرد: «شاید کانون یکی از اولین نهادهای ایرانی باشد که شعار لغو حکم اعدام در ایران را مطرح کرد و در همه این سالها کانون پای دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان ایستاده است.»
سالگرد سی سالگی یک نهاد حقوق بشری
اما تجربهی سی ساله شدن کانون برای این عضو قدیمی کانون نیز تجربهای تلخاشیرین است. او این سوال را مطرح کرد: «آیا هیچ وقت فکر میکردیم سی سال اینجا بمانیم؟» و گفت: «پس هم غمگین است به خاطر اینکه پیوند محکمی بین ما و ایران هست و هرقدر سنمان بالا میرود این پیوند را بیشتر احساس میکنیم. هم خوشحالکننده است، از این جهت که تجربه تاریخیمان فقط گسست است، هی قطع، هی قطع. بارها کمیتههای مختلفی تشکیل شده است که بعد از دو سه سال بدون اینکه جمهوری اسلامی یا رژیم شاه اینجا باشد که جلوی کارشان را بگیرد کارشان قطع شده است، در صورتی که کار کانون پیوستگی داشته است.»
خانم روستا پیوستگی کار کانون را تجربهی مهمی برای دستاندرکارانش میداند که اگر “روزی شانس برگشت به ایران باشد، این آدمها با این تجربه میتوانند در آنجا کمک باشند.”
تاثیر کانون بر اعضای خود اما در زندگی “بچههای کانون” نیز دیده میشود. پسران و دخترانی که حالا هم سن و سال کانوناند و به یمن وجود کانون در دوران خردسالی و کلاسهای رایگاناش اکنون زبان فارسی را میتوانند حرف بزنند و بنویسند. برخی از آنها که در مراسم سی سالگی کانون حضور داشتند در گفتوگو با دویچه وله فارسی، تجربهی زندگی در جمع و حساسیت نسبت به شرایط دیگران را دستاورد سپری کردن بخشی از سالهای کودکی خود در کانون دانستند.